راز عشق

اینجا خانه ی کوچک من است...درهایش به رویتان باز خواهد بود...دریابید مرا...

راز عشق

اینجا خانه ی کوچک من است...درهایش به رویتان باز خواهد بود...دریابید مرا...

نمی دانی!

نفهمیدی چه می گویم

ندانستی چه می خواهم


*

گمان کردی که چون از عشق می گویم

نیاز پیکرم را در تو می جویم؟


*

تو فکر کردی

که عشق جز خواهش تن نیست

و جز این آرزو در باطن من نیست؟


*

نفهمیدی! نفهمیدی!

که این افکار در من نیست!!


*

و عشق آن واژه پاکیست

برای من...

که بی تو معنی تنهایی مطلق

برای دستهای من...

برای حرف های من...

برای آنچه می گویم...


*

نمی دانی! نمی دانی!...

چه می گویم  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
آرش شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 20:55 http://razkade.blogfa.com

هر کس ممکن است رازی داشته باشد.رازهایتان را به ما بگویید

مینا دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 16:15

سلام.خوبید؟
زیبا بود.به دل من که خیلی نشست.نقدای بلد نیستم چون چیزی از شعر نمیدونم اما همین که اثر کرد یعنی زیباست....
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد