چون با تو احساس امنیت می کنم
عشق را احساس می کنم
معنی زندگی را می فهمم
بخاطر هر کس که دوست داری
بخاطر خدا
ترکم نکن
من هیچی نمی خواهم
از خدا
جز
تو دست گرم
خنده ی شاد تو
و چشم روشن تو
عزیزم برای همیشه
دوست دارم.
حس همیشه داشتنه،
نه عشق و دلبستگیه،
نه قصه گسستنه،
نه حرف پیوستگیه...
خواستن تو برای من فراتر از روح و تنه،
راز همیشگی شدن،
همیشه از تو گفتنه...
اگر تو مهلتم بدی،
مهلت مرگ و نمی خوام،
با تو به قصه میرسم،
همراه لحظه ها میام...
وقتی قطره های آسمان عشقت پر از پروازم میکنند دلم میخواهد در
افق ساحل دلت اوج گیرم ولی آنقدر بارانی ام که اسیرت میشوم .
وقتی رو تار و پود تصوراتم به تماشایم می نشینی آنقدر به تماشا
می کشانی ام که رفتنت را نمیتوانم ببینم .
هستی و باور من در تمام این لحظات با تو بودن رنگ هستی می یابد .
حضور نفسهات گام خنده هات طپش اشکهای شوق و تبسم کلماتت
مرا آرام در وجودت غرق میکند .
خلوت دریا شباهنگام که سربازان سکوت و تنهایی حمله میکنند
امواج یادت می زند بوسه به دشت گونه هایم
غروب هنگام که گونه های خورشید پائیزی میشود کودک بی تابی
میشوم برای به آغوش کشیدنت و شنیدن تمام ساده عاشقانه هایت .
تو بهاری ترین گل پائیزی بودی که در چشمانم شکفتی
بیگانه ترین عشق در دستان آشنایم
آرامشی از جنس نگرانی و اضطراب
رهگذری به بلندای یک سایه
و نگاهی ابری تر از دل من
بار گرفته نخل احساس من از رویای یادت
وقتی بی توام لحظاتم پر میشه از بی کسی
تو چقدر بی انتهایی برایم
تو چقدر لبریز از هیجانی لبریز از تازگی
زیباتر از هر آشنایی جدیدی
شعر از مریم حیدرزاده:
· سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
· آره بازم منم همون دیوونه همیشگی
· فدای مهربونیات چه میکنی با سر نوشت
· دلم واست تنگ شده بوداین نامه رو واست نوشت
· حال منو اگه به خوای رنگ گلهای قالیه
· جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه
· ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
· از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
· دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
· فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون
· فدای تو نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
· حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
· رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
· قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
· نمی دونی چقدر دلم تنگه برای دیدنت
· برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
· بخاطرت مونده یکی همیشه چشم به راحته
· یه قلب تنها وکبود هلاک یه نگاهته
: تکیه گاه از امید
شعر از مسعود امینی
سرتو بزار رو شونه هام خوابت بگیره
بزار تا آروم دل بیتابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم می گیره
گریم می گیره
بزار رو سینم سرتو چشمای خیس وترتو
بزار تا سیر نگات کنم بو بکشم پیرهنتو
بغل کنو بچسب بهم بکش دوباره دست بهم
جز تو کسی رو ندارم نزدیک تر از نفس بهم
سرتو بزار رو شونه هام خوابت بگیره
بزار تا آروم دل بیتابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم می گیره
وقتی چشات خوابش می یاد آدم غماش یادش می یاد
یه حالتی تو چشماته که عشق خودش باهاش می یاد
وقتی چشات خوابش می یاد آدم غماش یادش می یاد
یه حالتی تو چشماته که عشق خودش باهاش می یاد
سرتو بزار رو شونه هام خوابت بگیره
بزار تا آروم دل بیتابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم می گیره
(قسمت اول)
شعر از مریم حیدرزاده
دست گذاشتم رو یکی که یه قشون خاطر خواشن
همشون هنر دارن یا شاعرن یا نقاشن
یا که پشت پنجرش گیتار می زنن
یا که مجنون می شن و تو کوچه ها جار می زنن
دست گذاشتم رو کسی که عا شقم نمی دونست
سر بودم از خیلیا و لا یقم نمی دونست
دست گذاشتم رو کسی که مجنونا دیوونشن
همه شاهزادهها دربون در خونشن
دست گذاشتم رو کسی که رنگ چشاش روشنه
شمشاد همسایمون پیش قدش یه سوزنه
دست گذاشتم رو کسی که طعم چشماش عسله
کمترین شعری که تو می شنوی از اون غزله
دست گذاشتم رو کسی که ماه ازش طلب داره
خورشید از شعله چشمای اونه که تب داره
دست گذاشتم رو یکی که که همه دور و برشن
مردشن دیوونشن مجنونشن پرپرشن
دست گذاشتم رو یکی که عاشقاش زیادین
همه جورشو داره هم عجیبن هم عادین
دست گذاشتم رو یکی که نه سفیده نه سیاه
ظاهرش گندمیه به چشمم اما کیمیا
دست گذاشتم رویکی که عادتش نسا ختنه
سر نو شت هر کسی که می خواد با ختنه
خوب می دانی که در چشمت گرفتارم هنوز
در بادیه های سرد شب ، چشمانم را در فانوسی خواهم کرد بر گذرگاه عبور تو
اینک در ابتدای سکوتی مبهم دل به
عشق تو سپرده ام و تنها غم من دوری تو
وقتی از تو دل بریدم جز خودت چیزی ندیدم
پی هر کس که رفتم آخرش تو رو دیدم
حالا که رفتمو گشتم می بینم تکی تو دنیا
نمی شه تو رو عوض کرد حتی با شبای رویا
انگار آسمون نمی خواست مارو با هم ببینه
یادته روز آخر زیر اون بارون نم نم
گل سرخی گرفتی دادی دست من
حالا که رفتمو گشتم می بینم تکی تو دنیا
نمی شه تو رو عوض کرد حتی با شبای رویا
اگه تو رو دوستت دارم خیلی زیاد
منو ببخش
اگه تویی اونکه فقط دلم می خواد
منو ببخش
اگه شبا ستاره ها رو می شمارم
منو ببخش
اگه بهت خیلی می گم دوستت دارم
منو ببخش
اگه برات سبد سبد گل می چینم
منو ببخش
اگه شبا فقط تو رو خواب می بینم
منو ببخش
اگه تویی اونکه فقط دلم می خواد
منو ببخش
من برای تو مینویسم...
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست...
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست...
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست...
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است...
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...
برای تویی که وجودم بی ارزشم را محو وجود نازنین خود کردی...
برای تویی که هر لحضه دوری ات برایم مثل یک قرن است....
برای تویی که ســـکـــوتــــت سخت ترین شکنجه من است....
برای تویی که قــــــــــــلــــــــــــــبـــــــــت پـــــــــــــاک است...
برای تویی که در عشق، قـــــــــــلــــــبــــــــت چه بی باک است...
برای تویی که عـــــــــــشـــــــــــــقــــــــــــــــت معنای بودنم بود...
برای تویی که غـــــــــــــــمـــــــــــــــهـــــــایــت معنای سوختنم بود...
سلام به همه دوستان عزیزم
باید از همه معزت خواهی کنم واسه این که دیر به روز کردم
همهتون رو دوست دارم ببخشید اگر نظرات شما را جواب ندادم !!!!!!!!!!!!
یه شعر ناز از معین:
دوتاچشمام همه جا دنبال تو می گرده
با نبودنت دلم با غصه هات سر کرده
شب و روز در پی تو من همه جا گشتم
یکی گفت غصه نخور اون داره بر می گرده
زندگی با عشق تو رنگ دیگه داشت برام
رفتی وبدون تو تلخ شده روز و شبام
دل من با هیچ کسی نمی تونست خو بگیره
شب و روز منتظر و چشم برات مونده نگام
کسی مثل تو نشد کسی مثل تو نبود
کسی مثل تو نشد کسی مثل تو نبود
فقط از خدا می خام که بیایی زود زود
همش از خدا می خوام که بیایی زود زود
کاشکی می شد دوباره باز همو پیدا بکنیم
سفره عشقمو نو با همدیگه وا بکنیم
کاش تو این شهر غریب صدای آشنا بیاد
دل من هوا تو کرده فقط هم تو رو می خواد
کسی مثل تو نشد کسی مثل تو نبود
کسی مثل تو نشد کسی مثل تو نبود
فقط از خدا می خام که بیایی زود زود
همش از خدا می خام که بیایی زود زود
زندگی با عشق تو رنگ دیگه داشت برام
رفتی وبدون تو تلخ شده روز و شبام
دل من با هیچ کسی نمی تونست خو بگیره
شب و روز منتظر و چشم برات مونده نگام
کسی مثل تو نشد کسی مثل تو نبود
کسی مثل تو نشد کسی مثل تو نبود
فقط از خدا می خام که بیایی زود زود
همش از خدا می خام که بیایی زود زود
I LOVE YOU
چند مطلب عاشقانه
1.از قلبت پیروی کن تا هرگز پشیمان نشوی .
2.بزرگترین درس زندگی را بیاموز:عشق فراموشی وبخشش .
3.عشق ترکیبی از قالب دو روح در تن است .
4.فقط یک شادی در زندگی وجود دارد دوست داشتن و دوست داشته شدن .
5.سرخ شدن چهره رنگ پاکدامنی است .
6.عشق مانند زبانه آتش است طلائی وسرشار از گرما .
7.غنی ترین عشق عشقی است که به داوری زمان گردن نهد .
شهر روز اول داریوش:
گفتی از عشقم حزرکن چه بد کردم نکردم
یادم و از سر بدر کن چه بد کردم نکردم
روزاول گفته بودی ولی از تو نشنیدم
توی آینه دیروز کاشکه فردا رو می دیدم
با تو عشق آمد و گم شد هر چه بود زیرو زبر شد
لحظه ها خالی و خسته زندگی بیهوده تر شد
گفتی از عشقم حزرکن چه بد کردم نکردم
فکرآزارو خطر کن چه بد کردم نکردم
عشق اولین تو بودی با تو من عشق و شناختم
ای تو عشق آخرینم رفتی و در دو شناختم
با تو من عشق و شناختم با تو من زندگی ساختم
از کسی گلایه ای نیست اگه باختم به تو باختم
گفتی از عشقم حزر کن چه بد کردم نکردم
عشقمو از سر به در کن چه بد کردم نکردم
هر کسی پس از تو آمد خلوت منو بهم زد
تو رو باز به یادم آورد اگه از عاطفه دم زد
هر کسی پس از تو آمد خلوت منو بهم زد
سرنوشت من نبوده سر نوشتی که رقم زد
روزاول گفته بودی ولی از تو نشنیدم
توی آینه دیروز کاشکه فردا رو می دیدم
به من نگاه کن واسه یه لحظه
نگات به صد تا آسمون میارزه
من از خدامه که بکشم نازتو
تا بشنوم یه لحظه آوازتو
.....
من از خدامه پیش تو بمونم
جواب حرفاتو خودم بخونم
من از خدامه بمونم دیوونت
سر بذارم رو شهر امن شونت
.....
من از خدامه بمونی کنارم
من که بجز تو کسی و ندارم
من از خدامه که نباشه دوری
فقط دلم میخواد بگی چجوری
.....
من از خدامه که یه روز دعامون
بره تو آسمون پیش خدامون
به عشق اونکه بعد اونهمه درد
خدا یه نگاهیم بما کرد
.....
به من نگاه کن واسه یه لحظه
نگات به صد تا آسمون میارزه
من از خدامه که بکشم نازتو
تا بشنوم یه لحظه آوازتو
.....
من از خدامه پیش تو بمونم
جواب حرفاتو خودم بخونم
من از خدامه بمونم دیوونت
سر بذارم رو شهر امن شونت.....
انتظار
شش حرف و چهار نقطه
کلمه کوتاهیه اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی
در این کلمه شش حرفی ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هرکدومش دل شیر می خواد
تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ، غصه ، نا امیدی ، شکنجه روحی ، افسردگی
سرخوردگی ، پشیمونی ، بی خبری ، دلواپسی
برای هرکدام از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون می آن
و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشن , باید زجر و سختی
رو تحمل کرد تا مَعانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد
عاشقم میسوزم به پای تو تا ابد اگه راه و رسم عاشقی اینه.
چه میشود خدایا سرآید این جدایی بلند آسمانی؟
چه میشود بیایی؟
نوید داده بودند که صبح میرسد آه! چرا نمیرسد صبح؟
کجاست روشنایی؟
دوباره خواب دیدم تو را که با نگاهت گره از این دل تنگ چه ساده میگشایی
چه پاک و آسمانی ،
چقدر بی ریایی زمین خشک و بیروح درانتظار باران چه میشود بباری؟
چه میشود بیایی؟
تقدیم به یار غریب خودم
سلام ای تنها ستاره ، تویی آسمونُ شب هام
از تو هیچ خبری ندارم ، بی تو تنهام خیلی تنهام
دل من خیلی گرفته ، حال من خیلی خرابه
به خودم میگم که ای وای،یعنی این عشق یه سرابه
تا تو هستی من بهارم ، هیچ چیزی هم کم ندارم
دریغ از روزی که نیستی ، غصه دارم گریه دارم
ای ستاره قشنگم ، با تو من خوشبخت ترینم
وقتی تو باشی کنارم ، من یه باغم سبز ترینم...
کاش بدونی که اسیرم ، اسیر چهره ماهت
عاقبت یه روز میمیرم ، واسه چشم سیاهت
چشمات جادو کرده دل رو،تو خودت اینو میدونی
پس نرو به این بهونه ، قول بده پیشم بمونی
آسمون دل من ابی نیست ----------- دل من از عاشقی خالی نیست
بی کس و تنهام ولی ----------- تنهاییم عالمیست
تنهایی رنجیست عجیب ----------- اما دلم مایوس نیست
فردا از این دنیا میرم ----------- اما کسی پیشم نیست
مرده که تنها نمیشه ----------- مردن دوای تنهاییست