راز عشق

اینجا خانه ی کوچک من است...درهایش به رویتان باز خواهد بود...دریابید مرا...

راز عشق

اینجا خانه ی کوچک من است...درهایش به رویتان باز خواهد بود...دریابید مرا...

تقدیم به عشق خودم فاطمه عزیزم

مینویسم برای تو , برای لبخندی نو



برایت مینویسم ,مینوسم که بخوانی تا بدانی: در زندگی ام فقط تو را دارم



که بخوانی تا بدانی



تنها چیزی که سرکشی ام را آرامش می بخشد فقط تویی



که بخوانی تا بدانی



برایم همچون آب برای گل

مینویسم تا بدانی



وقتی آمدی پاییز بود



با آمدنت پاییز را بهار کردی



زندگی احساس من نه پاییز را داشته است و نه زمستان را



نگذار پاییز بیاید و ماندگار شود



نگذار زمستان بیاید و بهار گریزان شود و باز هم پاییز بماند



تو را به دل بهاریت قسم



بمان و فصل ها را بهم نریز

تولدت مبارک عشق من

 
با کمی تاخیر تقدیم به عشق خودم

روزی فرشته ای از آسمان کم شد

به زمین آمد و متولد شد

وای خداوندا چه روز مبارکی است

امروز میلاد فرشته ی من است

بیایید ای دوستان همه با هم

بخوانیم سرود تولدت مبارک

تولد تولد تولدت مبارک

مبارک مبارک تولدت مبارک ... بیا

شمع ها را فوت نکن عزیزم

لحظه ای صبر کن

تا بگویم حرف های دلم را

خداوند همیشه نگه دار تو باشد

زندگیت را از شادی پر سازد

بمیرم هرگز نبینم غم تو

اشکی نباشد روی گونه ی تو

عزیزم بهترین ها برای تو

مبارک باد میلاد تو

حالا ...

بیا شمع ها را فوت کن

تا صد سال زنده باشی

تولد تولد تولدت مبارک

مبارک مبارک تولدت مبارک

 

وقتی برای اولین بار با تو حرف زدم می ترسیدم تو را ببوسم،

وقتی برای اولین بار بوسیدمت می ترسیدم عاشقت شوم،

 حالا من عاشقتم می ترسم از دستت بدهم

من می خوام

 

من می خوام از تو چشات غربت شبها رو ببینم  

من می خوام از رو لبات  سرخی گلها رو بچینم

                                                                  

من می خوام با دل خستم غم و از دلت برونم

من می خوام که تا همیشه  تا ابد با تو بمونم

 

من می خوام عطر صدات رو به یه باغ گل ببخشم

من می خوام  مثل ستاره توی شبهات بدرخشم  

 

من می خوام یه فصل تازه واسه تو هدیه بیارم  

من می خوام شوق بهارو به خزونت بسپارم       

 

من می خوام حرمت عشقو از پرنده ها بپرسم 

من می خوام رو قله عشق  با تو از هیچی نترسم 

  

بارون دل

 

خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...

 

به کسی توجه نمی کنه ... از کسی خجالت نمی کشه ...

 

می باره و می باره و ... اینقدر می باره تا آبی شه ...

 

‌آفتابی شه ...!!! کاش ... کاش می شد مثل آسمون بود ...

 

کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ...

 

بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده.

 

خدایا کمکم کن دلم خیلی گرفته...!!!

 

یه خاطره خوب

با سلام خدمت تمام دوستای خوب و مهربونم که تو این چند وقت به کلبه من سری زدن.

 

عزیزان دیشب یه اتفاق عجیب برام افتاد که گفتم بیام و خاطر دیشب رو براتون بنویسم.

 

من شهرسمنان زندگی میکنم در کنارعشقم .بچه ها  سمنان یه 10 سالی بود برف نیومده

 

بود و دیشب بعد این همه مدت تو 1 ساعت بارش مداوم برف cm 10 اومد.منم به همراه

 

عشقم و سایر دوستام به همراه عشقاشون و بچه هاشون شروع به برف بازی کردیم که

 

خیلی به هممون خوش گذشت.اینم عکس خودمه کنار آدم برفی که من وعشقم با هم درست

 

کردیم.همه شما دوستای عزیزم رو به خدای بزرگ می سپارم.

 " align=baseline border=0>

نمی خواهم بگویی دوستت دارم ...

 

نمی خواهم بگویی دوستت دارم ...

چون می گویی باران را هم دوست دارم اما وقتی زیر باران خسته

می شوی از آن فرار می کنی...

می گویی آفتاب را دوست دارم اما وقتی نور شدید آن تنت را می

سوزاند از آن گریزان می شوی...

می گویی نسیم را دوست دارم ...

اما وقتی نسیم تبدیل به باد می شود از آن نیز متفر می شوی...

می خواهم مرا همچون قلبی که در سینه ات می تپد دوست داشته

باشی چون نمی توانی از آن گریزان باشی

دوازده گانه عشق

بد ترین چیز برای یه عاشق اینه که بفهمه معشوقش دوسش نداره

 

خدا اون روزو نیاره .

 

بچه ها یعنی آقا پسرها و دختر خانمهای عزیز:

 

عشق و عاشقی یه عالم خیلی پیچیده است.

 

که تو این عالم هر کاری کنیم روی طرف مقابلمون تاثیر می زاره

 

این موضوع به من ثابت شده.

 

برای همین شمارو میخوام  با یه مورد آشنا کنم که در رابطه خودم

 

با عشقم باعث بهتر شدن رابطمون شده.

 

این مورد اسمش دوازده گانه عشق نام داره.

 

زن و مرد هرکدام دارای شش نیاز بی نظیر عاشقونه هستند که اهمیت

 

همه اونا به یه اندازه است .

 

مردها در ابتدا نیازمند به:

  1. اعتماد
  2. پذیرش
  3. قدردانی
  4. تحسین
  5. تایید
  6. تشویق هستند و

 

خانمها نیازمند به

1.      علاقه

2.      درک

3.      احترام

4.      عشق ورزی

5.      اعتبار

6.      اطمینان خاطر هستند

 

ما با درک این دوازده گانه عشق میتونیم به نیازهای شریک زندگی

 

یا کسی که می خواد شریک زندگیمون بشه پی ببریم.بیاین زندگیمونو با این 

 

 دوازده گانه عشق بهترو بهتر کنیم.به امید اون روز.

 

اگه موافق یا مخالف بودین نظرتون رو برام بزارین

 

قربان همه شما احسان.

  

 

 

 

اینم تقدیم به همسر عزیزم

 

گاهی لای آرزوهایم گیر می کنم..

 

اتاقم کوچک است..

اگر به میهمانی ام می آیی تنها بیا !

اتاقم پر از آرزوست..

و اگر خوب نگاه کنی ، زیاد غصه نمی خوری ..

بیشتر آرزوهایمان مشترک است ...

همین امشب فقط

 

همین امشب فقط ، امشب فقط ، هم بغض من باش
               هین امشب فقط مثل خود عاشق شدن باش
                                      در آوار همه آینه هاتکرار من باش 
                             همین امشب کلید قفل این زندون تن باش
 

رو گلدون رفاقت بریز عطر سخاوت بپاش رنگ طراوت


ای جان جانان

   ای درد و درمان

      ای سخت و آسان

                    آغاز و پایان

 
ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو
   ببارو قطره قطره نم نمک آزاده تر شو
       تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو


رو گلدون رفاقت بریز عطر سخاوت بپاش رنگ طراوت

 
ای جان جانان

   ای درد و درمان

   ای سخت و آسان

                  آغاز و پایان

 
امشب ببین که دست من عطر تو رو کم میاره
   امشب همین ترانه هم نفس نفس دوستت داره
                صدا صدا صدای من به وصعت یکی شدن
                    بیا بیا شکن شکن بیا به جنگ تن به تن بیا به جنگ تن به تن

 
ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو
   ببارو قطره قطره نم نمک آزاده تر شو
    تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو...

آغوشم پر از نیاز ...

نمی خواهم بگویم که تو را به اندازه خورشید دوست دارم ؛

                                                                               زیرا خورشید را غروبیست.

نمی خواهم بگوییم که تو را به اندازه دریا دوست دارم ؛

                                                                           زیرا دریا را خشک شدنیس.

اما می خواهم تو را به اندازه ای دوست داشته باشم که تا جان دارم در کنارم باشی ؛

                                                                                                                   به اندازه قلبم.

کبوتر قشنگ من

دلم یه همزبون می خواد

 

یه یار مهربون می خواد

 

تو کوچه های بی کسی

 

نفس دوباره جون می خواد

 

کبوتر قشنگ من

 

با من دوباره حرف بزن

 

رو لحظه غصه و غم

 

رنگ محبت رو بزن

 

به من بگو که ای خدا

 

باشم تا کی از اون جدا

 

دلم می خواد سفر کنم

 

قصه تازه سر کنم

 

آره می خواد سفر کنم

 

قصه عشق و سر کنم

راز عشق یک ساله شد...

 

سلام به تمام دوستای عزیزم

 

بچه ها وبلاگ رازعشق 1ساله شد

 

از تمامی شما دوستای عزیزم که تو این یک سال به وبلاگ رازعشق سر می زدین

 

تشکر می کنم از طرف

 

من و عشقم

 

قربان تمامی شما دوستای گلم.

 

محبت چیست ؟

 

 

از گلی پرسیدم : گفت از من زیباتر

 

از آتش پرسیدم : گفت از من سوزناک تر

 

اما می گـویم محبـت در کـلام نیسـت

 

محبـت در بیــان نیسـت

 

محبت چیزدیگری است

 

با احساس بودن

 

               محبت چشمه ای است که یک قطره از آن نوشیدم و یک دریا گریستم

                              

آخرین مطلب سال ۱۳۸۴

سلام به تمامی دوستای عزیزم

 

پیشاپیش فرا رسیدن سال 1385 رو به همتون

 

 تبریک می گم و آرزومند در سال جدید

 

به هر آنچه می خواین برسین .

 

من که کنار عشقم هستم امیدوارم شما هم در کنار عشقتون

 

یه سال خوب رو شروع  کنین

 

امیدوارم هر روز بهتر از دیروز باشین.

 

اینم بگم اون دسته از دوستام که می خواستن

 

اسم عشق من رو بدونن باید بگم

 

اسم این فرشته

 

به خواست خودش باید مخفی بمونه

 

خوش باشین

 

اینم تقدیم به عشق خودم

 

 

تو بمان

 

به تو می اندیشم!

ای سراپا همه خوبی،

تک و تنها به تو می اندیشم!

همه وقت

همه جا

من به هر حال که باشم به تو می اندیشم!

تو بدان این را

تنها تو بدان

تو بیا،

تو بمان با من تنها تو بمان.

جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب

من فدای تو به جای همه گلها تو بخند

اینک این من که به پای تو در افتادم باز.

ریسمانی کن از ان موی دراز

تو بگیر

تو ببند

تو بخواه

پاسخ چلچله ها را تو بگو

قصه ابر هوا را تو بخوان

تو بمان با من تنها تو بمان

در دل ساغر هستی تو بجوش

من همین یک نفس از جرعه جانم باقی ست

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

شعر از :

فریدون مشیری

 

 

با حضور تو

خانه ای خواهم ساخت..... آسمانش آبی

باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور

ساحت باغچه اش پر زنسیم ...حوض ماهی پر آب

قامت پاک درختانش سبز........

وتوراخواهم خواند که در این خانه کنارم باشی

سینه آیینه تصویر تورا می جوید.... که در آیی چون نور

تو بدین خانه زیبا... در خیابان امید

کوچه باور سبز...نبش میدان صبوری

آنجا خانه ای خواهی یافت

سر در خانه چراغی روشن....

روی سکویش گلدان گلی

در دل خانه اجاقی دلگرم

با حضور تو در این خانه چه جشنی بر پاست

آسمان شب این خانه پر از چشمک ومهتاب ونسیم

ناودانش پر موسیقی آب

ای سرآغاز امید..... تو بدین خانه درآ .....

من به دیدار تو می اندیش ..... وبه آرامش با تو بودن...

ای نزدیک

 

 

در نهفته ترین باغ ها ، دستم میوه چید.

 

و اینک ، شاخه نزدیک ! از سر انگشتم پروا مکن.

 

بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست ، عطش آشنایی است.

 

درخشش میوه ! درخشان تر.

وسوسه چیدن در فراموشی دستم پوسید.

دورترین آب

ریزش خود را به راهم فشاند.

پنهان ترین سنگ

سایه اش را به پایم ریخت.

و من ، شاخه نزدیک !

از آب گذشتم ، از سایه بدر رفتم.

رفتم ، غرورم را بر ستیغ عقاب- آشیان شکستم

و اینک ، در خمیدگی فروتنی، به پای تو مانده ام.

خم شو ، شاخه نزدیک

 

 

گفتگو من با اون

 

پرسید : به خاطر چه کسی زنده هستی ؟

 

 

با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم " به خاطر تو "

 

 

بهش گفتم : " به خاطر هیچ کس ".

 

 

پرسید به خاطر چی زنده هستی ؟ با اینکه دلم داد می زد

 

 

" به خاطردل تو " با یه بغض غمگین بهش گفتم:

 

 

" به خاطر هیچکس " .

 

 

ازش پرسیدم : تو به خاطر چی زنده هستی ؟

 

 

در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود گفت :

 

 

به خاطر کسی که به خاطر هیچکس زنده است .

 

 

باز هم من دوستت دارم ...

 

 

در کوچه تنهایی تو را می خوانم

از پشت پنجره های بسته تو را می خوانم

هنگامی که قاصدک می آید با او نام تو را فریاد می زنم

با شاپرکها در آسمان آبی هم صدا می شوم

و با باران نام تو را بر لب جاری می سازم

و فریاد می زنم : به کوچه های قلبم بازگرد

ولی افسوس صدای من یکی پس از دیگری

در لا به لای حرفهایت گم می شود

و باز هم من دوستت دارم

...